ایشان نیز یکی از پر خاطره ترین رزمندگان و راویان افتخاری مجموعه بودند . با رویی باز به استدیو آمدند و گفتند چه بگویم و گفتم هر آنچه دل تنگتان میخواهد . از سن کمش تا راه ندادنش در جبهه ها گفت . گفت آن زمان در کارخانه ای کار میکردم و ۱۶ سالم بود درس نمیخواندم که جنگ شد و تصمیم گرفتم به جبهه بروم میگفتند مگر جنگ خونه ی خاله است اما هر جور بود خودم را رساندم و تمریناتم را شروع کروم و بخاطر حافظه ی خوبم و اشنا بودن به مناطق جنوب عازم جنوب کشور شدم . و بعد از یکی از خاطراتش گفت که در عملیات همین حافظه ی خوبش در شناسایی مناطق انها را نجات داد و از شکست جلوگیری کرد . در انتهای صحبت هایشان گفتند شهدای ما معطر بودند راست میگویند شهید با شهید فرق دارد شهدای ما کجا و شهدای دشمن بعث کجا
تجهیزات : سیمرغ هنر صدا